عشق یه پسر
|
|
روزی دختر به وی گفت : تو که اینقدر دم از قدرت عشق نسبت به من می زنی چقدر بر حرفت پایبندی ؟پسر گفت : قدرت عشق من به تو آنقدر است که جهانی را زیر و رو کند !دختر گفت : نمی خواد جهان را زیر و رو کنی اما اگه واقعا می خواهی عشقت به من ثابت شود خانه ای بخر تا دونفری در آن زندگی کنیم !پسر گفت : عزیزم تو که خود می دانی اگر دو نفر عاشق هم باشند پتویی نیز آنها را کفایت کند !دختر گفت: پس برایم ماشینی بخر !پسر گفت : آخر با این ترافیک خیابانها ماشین برای عشق من چیزی جز عذاب نخواهد بود و من طاقت عذاب وی را ندارم !دختر گفت : برایم جواهری زیبا بخر .پسر گفت : جواهر مال فخر فروشان است و عشق من از این کارها مبراست !دختر گفت : برایم تلویزیونی پلاسما بخر.پسر گفت : تلویزیون چشم عشق من را ضعیف می کند !دختر گفت : برایم یک واکمن بخر که گاهی نواری گوش کنم !پسر گفت : مگر در خانه تان نداری ؟دختر گفت : ای بابا ! پس لااقل لباس زیبایی بخر که دلم خوش باشد !پسر گفت : مگر پدر نداری که برایت لباس بخرد !دختر گفت : مرده شور ریختت را ببرن گدا !!!پسر گفت : پس بیا با هم عروسی کنیم.
--------------- نظر که یادتون نمیره؟!!!!!! ----------------
نظرات شما عزیزان:
|
دو شنبه 13 آذر 1391برچسب:, |
|
|
|